استاد راهنمای شما کیست؟
یک روز آفتابی، خرگوش بیرون از
لانه اش غرق در تایپ بود. در همین حین، روباهی
او را دید.
روباه: خرگوش به چه مشغولی؟
خرگوش: پایان نامه مینویسم.
روباه: جالبه، موضوع پایان
نامت چی هست؟
خرگوش: در مورد اینکه یک خرگوش
چطور می تونه یک روباه رو بخوره، کار می کنم.
روباه: احمقانه است، همه کس میدونند
که خرگوش، روباه نمیخورد.
خرگوش: مطمئن باش که می تونند،
من می تونم اینو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا.
خرگوش و روباه با هم داخل لانه
خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از
لانه خارج شده و به نوشتن خود
مشغول شد.
در همین حال، گرگی از آنجا رد
میشد.
گرگ : خرگوش چی مینویسی؟
خرگوش: دارم روی پایان نامم که
یک خرگوش چطور می تونه یک گرگ رو بخوره، کار می
کنم.
گرگ: تو که تصمیم نداری این
مزخرفات رو چاپ کنی؟
خرگوش: البته که چاپ می کنم،
می خواهی می تونم امکانشو بهت ثابت کنم؟
گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش
شدند و باز خرگوش پس از مدتی به تنهایی برگشت و
به کار خود ادامه داد
...................... و اما
در لانه ی خرگوش ...............
در گوشه ای از لانه ی خرگوش،
پوست و استخوان روباه و در سوی دیگر مو و استخوان
گرگ ریخته بود
و در وسط لانه، شیر قوی پیکری
دهان خود را تمیز می کرد.
نتیجه:
مهم نیست موضوع پایان نامه شما
چیست!؟
اهمیتی ندارد که اطلاعات بدرد
بخوری در پایان نامه گردآورده اید یا نه،�
مسئله ی اساسی پایان نامه این
است:* استاد راهنمای شما کیست؟!؟*
دوشنبه 11 تیر 1391 - 10:44:58 PM